فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 160

1. فرخنده شکاری که ز پیکان تو افتد

2. در خون خود از جنبش مژگان تو افتد

3. داند که چرا چاک زدم جیب صبوری

4. هر دیده که بر چاک گریبان تو افتد

5. مرغ دلم از سینه کند قصد پریدن

6. مرغی ز قفس چون به گلستان تو افتد

7. هر تن که شود با خبر از فیض شهادت

8. خواهد که سرش بر سر میدان تو افتد

9. خون گریه کند غنچه به دامان گلستان

10. هر گه که به یاد لب خندان تو افتد

11. تا دید زنخدان و سر زلف تو، دل گفت

12. نازم سر گویی که به چوگان تو افتد

13. مجموع نگردد دل صیدی که همه عمر

14. دربند سر زلف پریشان تو افتد

15. بر صبح بناگوش منه طرهٔ شب رنگ

16. بگذار فروغی به شبستان تو افتد

17. بر پای شود روز جزا محشر دیگر

18. چون چشم ملائک به شهیدان تو افتد

19. منزل کن ای مه به دل گرم فروغی

20. می‌ترسم از این شعله که بر جان تو افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
* بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
شعر کامل
حافظ
* همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
* که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
* بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
شعر کامل
حافظ