فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 192

1. تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد

2. گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد

3. تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف

4. صبح امید من از شام غریبان سر زد

5. صبح نورانی دیدار تو طالع نشده

6. ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد

7. هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت

8. همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد

9. خط به گرد لب جان بخش تو می‌دانی چیست

10. ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد

11. از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان

12. عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد

13. صورت خوب تو از عالم معنی برخاست

14. شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد

15. یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند

16. گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد

17. خبر از حال اسیران محبت می‌داد

18. ناله‌ای کز دل مرغان گلستان سر زد

19. گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست

20. کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه مایه بر سر این ملک سروران بودند
* چو دور عمر به سر شد درآمدند از پای
شعر کامل
سعدی
* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* ز رنگ آمیزی باد خزانی
* چو شد برگ درختان زعفرانی
شعر کامل
وحشی بافقی