فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 248

1. گر ز غلامیش نشانت دهند

2. سلطنت کون و مکانت دهند

3. بندهٔ او شو که یک التفات

4. خواجگی هر دو جهانت دهند

5. پیروی پیر خرابات کن

6. تا شرف بخت جوانت دهند

7. دامن رندان سبک سیر گیر

8. تا همه دم رطل گرانت دهند

9. سر به خط ساقی گل‌چهره نه

10. تا ز قضا خط امانت دهند

11. بادهٔ مستانه بنوش آشکار

12. تا خبر از راز نهانت دهند

13. تا نرسد جان تو بر لب کجا

14. نوشی از آن گنج دهانت دهند

15. گر نگری لعل گهربار او

16. دیدهٔ یاقوت فشانت دهند

17. گر بدری پردهٔ تن را ز هم

18. ره به سراپرده جانت دهند

19. در عوض خاک در او مگیر

20. گر همه گل‌زار جنانت دهند

21. کاش فروغی شب هجران دوست

22. تا به سحر تاب و توانت دهند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم
* اول کسی که لاف محبت زند منم
شعر کامل
سعدی
* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی
* نصیب چرب زبانان شود حلاوت عمر
* همیشه صحبت بادام با شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی