فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 284

1. لب تشنه‌ای که شد لب جانان میسرش

2. دیگر چه حاجتی به لب حوض کوثرش

3. گر طرهٔ تو چنبر دل هست پس چرا

4. چندین هزار دل شده پابست چنبرش

5. صاحب دلی که بر سر کویت نهاد پای

6. دست فلک چه‌ها که نیاورد بر سرش

7. اسلام و کفر از آن رخ و گیسو مشوش‌اند

8. زان خوانده‌ام بلای مسلمان و کافرش

9. طغرانگار نامه سیاهان ملک عشق

10. خال است و خط و کاکل و زلف زره گرش

11. من جعد عنبرین نشنیدم که در کشد

12. خورشید را به سایهٔ چتر معنبرش

13. دل داده‌ام بهای نخستین نگاه او

14. جان را نهاده‌ام ز پی بار دیگرش

15. دلبر به جرم دوستی از من کناره کرد

16. بیچاره مجرمی که جدایی است کیفرش

17. دوشم به صد کرشمه بتی بی گناه کشت

18. کاندیشه‌ای نبود ز فردای محشرش

19. بگذر به باغ تا به حضور تو باغبان

20. آتش زند به خرمن نسرین و عبهرش

21. شد تیره روزگار فروغی ولی هنوز

22. ممکن نگشت صحبت آن ماه انورش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
* بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم
شعر کامل
سعدی
* به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
* که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
شعر کامل
حافظ
* چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس
* که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی
شعر کامل
حافظ