فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 298

1. چشم عقلم خیره شد از عکس روی تابناکش

2. روزگارم تیره شد از تار موی مشکبویش

3. شب که از خوی بد او رخت می‌بندم ز کویش

4. بامدادان عذر می‌خواهد ز من روی نکویش

5. عارف سالک کجا فارغ شود از ذکر و فکرش

6. صوفی صافی کجا غافل شود از های و هویش

7. خوش دل از وصلت نسازد تا نسوزی از فراقش

8. زندگی از سر نگیری تا نمیری ز آرزویش

9. هر چه خود را می‌کشم از دست عشقش بر کناری

10. می‌کشد باز آن خم گیسو، دل ما را به سویش

11. تا به صد حسرت لب و چشمم نبندد دست گیتی

12. من نخواهم بست چشم از روی و لب از گفتگویش

13. سایهٔ سروی نشستستم که از هر گوشه دارد

14. آب چشم مردم صاحب نظر آهنگ جویش

15. گر نشان جویی ازو یک باره گم کن خویشتن را

16. زان که خود را بارها گم کرده‌ام در جستجویش

17. من که امروز از غم دیدار او مردم به سختی

18. آه اگر فردا بیفتد چشم امیدم به رویش

19. اشک خونین می‌رود از دیده‌ام هنگام مستی

20. تا می رنگین به جامم کرده ساقی از سبویش

21. بند مهر او فروغی کی توان از هم گسستن

22. زان که صد پیوند دارد هر سر مویم به مویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
* عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
* که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
شعر کامل
سعدی