فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 338

1. دیشب به خواب شیرین نوشین لبش مکیدم

2. در عمر خود همین بود خواب خوشی که دیدم

3. در خون طپید جسمم تا دامنش گرفتم

4. بر لب رسید جانم تا خدمتش رسیدم

5. می‌کند بی خم از جا اشکی که می‌فشاندم

6. می‌زد به جانم آتش آهی که می کشیدم

7. دوشم به وعده گفتا یک بوسه خواهمت داد

8. جان را به نقد دادم، وین نسیه را خریدم

9. با آن که هیچ پیکی از کوی او نیامد

10. پیغام می‌شمردم حرفی که می‌شنیدم

11. خیاط حسن تا دوخت بر قامتش قبایی

12. من نیز در محبت پیراهنی دریدم

13. از عالمی گسستم تا با تو عهد بستم

14. از خویشتن رمیدم تا با تو آرمیدم

15. قد تو در نظر بود هر جا که می‌نشستم

16. بام تو زیر پر بود هر سو که می‌پریدم

17. تا ناامید گشتم، امید من برآمد

18. دیدی که ناامیدی شد مایهٔ امیدم

19. در ظلمت خط تو دنبال آب حیوان

20. شوقم زیاده می‌شود چندان که می‌دویدم

21. تا از تو دشمن جان پاداش من چه باشد

22. زیرا که دوستی را از دوستان بریدم

23. بعد از هزار خواری در باغ او فروغی

24. شیرین بری نخوردم، رنگین گلی نچیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
* که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
* با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
شعر کامل
حافظ
* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی