غزل شمارهٔ 354
1. من ساده پرست و باده نوشم
2. فرمان بر پیر می فروشم
3. مستغرق لجهٔ شرابم
4. مستوجب مژدهٔ سروشم
5. بر گردش ساقی است چشمم
6. بر پردهٔ مطرب است گوشم
7. آن جا که پیالهای، خرابم
8. و آن جا که ترانهای، خموشم
9. من گوش ز بانگ نی شنیدم
10. من چشم ز جام می نپوشم
11. هم آتش می بسوخت مغزم
12. هم ناله نی ببرد هوشم
13. در کردن توبه سست کیشم
14. در خوردن باده سخت کوشم
15. عشرت طلب و نشاط جویم
16. ساغر به کف و سبو به دوشم
17. جز پیر مغان نمیشناسم
18. جز قول بتان نمینیوشم
19. از طعن کسی نمیخراشم
20. وز کردهٔ خود نمیخروشم
21. تا روز جزا کشد فروغی
22. کیفیت بادههای دوشم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده