فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 36

1. هر جا کشند صورت زیبای شاه را

2. خورشید سجده می‌کند آن جای‌گاه را

3. شمس الملوک ناصرالدین شه که صورتش

4. معنی نمود آیت خورشید و ماه را

5. شاهنشهی که حاجب دولت‌سرای او

6. بر خسروان گشوده در بارگاه را

7. فرماندهی که لشکر کشورگشای او

8. برداشتند از سر شاهان کلاه را

9. شاهی که از سعادت پای مبارکش

10. بر چشم خود فرشته کشد خاک راه را

11. سروی است قد شاه که در بوستان سحاب

12. شوید به آب چشمه مهرش گیاه را

13. بر مهر شاه باش وز کینش کناره گیر

14. گر خوانده‌ای کتاب ثواب و گناه را

15. جز شاه کیست سایهٔ پایندهٔ اله

16. زین سایه سر مپیچ و مرنجان اله را

17. در دور او نبرده فلک نام ظلم را

18. در عهد او ندیده جهان دود آه را

19. هم حضرتش مراد دهد نامراد را

20. هم درگهش پناه دهد بی‌پناه را

21. هم حلم او قوام زمین کرده کوه را

22. هم عزم او به کاه‌کشان برده کاه را

23. هم زرفشانده دامن هر تنگ‌دست را

24. هم گوش داده نامه هر دادخواه را

25. گر در شاه‌وار شود بس عجب مدار

26. بر سنگ اگر کند ز عنایت نگاه را

27. تا بست نقش صورت او صورت آفرین

28. در هم شکست دایرهٔ کارگاه را

29. تا در دعای شاه فروغی قدم زدیم

30. در یافتیم فیض دم صبح‌گاه را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار
* تخم محبت است که در دل بکارمت
شعر کامل
حافظ
* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* من همان روز دل و صبر به یغما دادم
* که مقید شدم آن دلبر یغمایی را
شعر کامل
سعدی