غزل شمارهٔ 392
1. مهر از تو ندیدم و وفا هم
2. جور از تو کشیدم و جفا هم
3. چیزی به دلت اثر ندارد
4. آسوده ز وردم از دعا هم
5. یک دل ز تو شادمان ندیدم
6. غیر از تو ملول و آشنا هم
7. چشمت ز نگاه مردمافکن
8. قلاش فکند و پارسا هم
9. زلفت ز کمند پیچ در پیچ
10. درویش گرفت و پادشا هم
11. از دیر و حرم مسافران را
12. مقصود تویی و مدعا هم
13. من اول و آخری ندارم
14. مبدا تویی و منتها هم
15. هر منظرت از مه دو هفته
16. شهری متحیرند ما هم
17. بالای تو هر کجا نشیند
18. بس فتنه که خیزد و بلا هم
19. چندان نگه تو بیخودم کرد
20. کز خویش گذشتم از خدا هم
21. تا زان سر کوی پا کشیدم
22. دستم از کار رفت و پا هم
23. در دور دهان و چشم ساقی
24. از زهد برستم از ریا هم
25. بس خرقه به کوی می فروشان
26. رهن می ناب شد روا هم
27. از جلوهٔ مهوشی فروغی
28. مغلوب هوس شدی هوا هم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده