فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 452

1. هر مرغ کز آن گلبن نو باخبرستی

2. هر نغمه که سر کرد بسی با اثر ستی

3. شادیم ز فرخندگی بخت که ما را

4. فرخنده نگاری است که فرخ سیرستی

5. ما خسته نشینیم و تو در چشمهٔ نوشی

6. ما کشته زهریم و تو تنگ شکرستی

7. از الفت ما گر به گریزی عجبی نیست

8. ما تیره نهادیم و تو روشن قمرستی

9. آخر جگرم در هوس لعل تو خون شد

10. فریاد که سرمایهٔ خون جگرستی

11. شوری که فکندی به سرم زان لب شیرین

12. پیداست از این چشمه که در چشم ترستی

13. شاید اگر از عشق رخت شهرهٔ شهرم

14. زیرا که در آفاق به خوبی سمرستی

15. نتوان نظرت کرد به امنیت خاطر

16. کز چشم سیه فتنهٔ صاحب نظرستی

17. تا دیده‌ات آن زلف بناگوش ندیده‌ست

18. آسوده دل از گریهٔ شام و سحر ستی

19. افسوس که آن سرو خرامنده فروغی

20. عمری است گران مایه ولی در گذرستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
* گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
شعر کامل
حافظ
* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ