فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 474

1. این چه دامی است که از سنبل مشکین داری

2. که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری

3. همه را نیش محبت زده‌ای بر دل ریش

4. این چه نوشی است که در چشمهٔ نوشین داری

5. خون بها از تو همین بس که ز خون دل من

6. دست رنگین و کف پای نگارین داری

7. عرقت خوشهٔ پروین و رخت خرمن ماه

8. وه که بر خرمن مه خوشهٔ پروین داری

9. همه صاحب نظران بر سر راهت جمعند

10. خیز و بخرام اگر قصد دل و دین داری

11. به چمن گر نچمی بهر تماشا نه عجب

12. گر خط و عارض خود سبزه و نسرین داری

13. من اگر سنگ تو بر سینه زنم عیب مکن

14. زان که در سینهٔ سیمین دل سنگین داری

15. از شکرپاشی کلک تو فروغی پیداست

16. که به خاطر هوس آن لب شیرین داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب نبود گر ترنج از دست نشناسم که نیست
* در همه مصرم کسی چون یوسف کنعان عزیز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی
* صلاح کار کجا و من خراب کجا
* ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
شعر کامل
حافظ