فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 481

1. گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری

2. ترسم ز پی نرسد این شام را سحری

3. خواهم که با تو شبی در پرده باده خورم

4. گر خون من بخوری ور پرده‌ام بدری

5. آغاز هر طربی انجام هر طلبی

6. هم ماه نوش لبی و هم سر و سیمبری

7. سرچشمهٔ نمکی خورشید نه فلکی

8. هم فتنهٔ ملکی هم آفت بشری

9. دل بند و دل گسلی، در دلبری مثلی

10. هم در حضور دلی هم غایت از نظری

11. بی پرده گر قدمی سوی چمن بچمی

12. هم جیب غنچه دری هم آب گل ببری

13. بگشا به بذله دهن نرخ شکر بشکن

14. زیرا که وقت سخن شیرین‌تر از شکری

15. در شاه راه طلب جانم رسید به لب

16. لیکن ز سر لبت هیچم نشد خبری

17. در عین خسرویم مملوک خویش بخوان

18. افزوده کن ز کرم بر قدر من قدری

19. یارب میان تو را هیچ آفتی نرسد

20. کز بهر کشتن من خوش بسته‌ای کمری

21. هر دم ز شوق لبت در خون تپیده دلی

22. هر سو ز دست غمت در پا فتاده سری

23. تا کی خبر نشوی از حال خسته‌دلان

24. گویا ز عدل ملک یک باره بی خبری

25. سلطان روی زمین بخشنده ناصردین

26. کز جود متصلش رفت آب هر گهری

27. ماهی که تیره نمود روز فروغی خود

28. از وی ندیده فلک تا بنده‌تر قمری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ابر اگر آموزد از طبع تو رسم مردمی
* در زمین دیگر نرویاند بجز مردم گیا
شعر کامل
سلمان ساوجی