فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 489

1. چنین نگار ندیدم به هیچ ایوانی

2. چنین بهار نیاید به هیچ بستانی

3. شکست و بست، دل و دست شه سواران را

4. چنین سوار نیاید به هیچ میدانی

5. هنوز بر سر من زین شراب مستی‌هاست

6. چنین قدح نکشیدم به هیچ دورانی

7. متاع مهر و وفا را نمی‌خرند به هیچ

8. چنین متاع ندیدم به هیچ دکانی

9. دل شکستهٔ ما را نمی‌توان بستن

10. مگر به تار سر زلف عنبرافشانی

11. چگونه جمع کنم این دل پریشان را

12. گرم مدد نکند طرهٔ پریشانی

13. کنون به چارهٔ رنجور خویش کوشش کن

14. نه آن زمان که بکوشی و چاره نتوانی

15. به ابروان ز تکبر هزار چنین زده‌ای

16. مگر که حاجب قصر جلال خاقانی

17. ستوده ناصردین شه نصیر دولت و دین

18. که چشم چرخ شبیهش ندیده سلطانی

19. قدر ورای هوایش نخوانده طوماری

20. قضا خلاف رضایش نداده فرمانی

21. فروغی از نظر پادشاه روی زمین

22. بر آسمان سخن آفتاب تابانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد
* راست گویی به تن مرده روان بازآمد
شعر کامل
سعدی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی