فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 491

1. دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی

2. اما نمی‌توان گفت با هیچ نکته‌دانی

3. اسرار عشقم آخر افتاد بر زبانها

4. از بس که وصف او را گفتم به هر زبانی

5. هر شامگه به یادش خفتم به لاله‌زاری

6. هر صبح دم به بویش رفتم به بوستانی

7. تخم وفای او را کشتم به هر زمینی

8. خار جفای او را خوردم به هر زمانی

9. در گردنم فکنده‌ست گیسوی او کمندی

10. بر کشتنم کشیده‌ست ابروی او کمانی

11. پیکان عشق جانان تا پر نشسته برجان

12. هرگز چنین خدنگی ننشسته بر نشانی

13. در عالم جوانی کاری نیامد از من

14. دستی زدم به پیری در دامن جوانی

15. در وادی محبت حال دلم چه پرسی

16. کردی فتاده دیدم دنبال کاروانی

17. ای آن که زیر تیغش امید رحم داری

18. ترسم نکرده باشی رحمی به خسته جانی

19. بر بسته سحر چشمش دست قوی دلان را

20. زور این چنین که دیده‌ست آنگه ز ناتوانی

21. گر با پری نداری نسبت چرا همیشه

22. در خاطرم مقیمی وز دیده‌ام نهانی

23. صفهای دلبران را بر یکدگر شکستی

24. گویا کمین غلامی از خسرو جهانی

25. شاه سریر تمکین بخشنده ناصرالدین

26. کز دست او نمانده‌ست گوهر به هیچ کانی

27. یزدان به من فروغی هر لحظه صد لسان داد

28. تا مدح سایه‌اش را گویم به هر لسانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون طبیب عاشقانی گه گه این دل خسته را
* پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است
شعر کامل
هلالی جغتایی
* پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
* که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
شعر کامل
سعدی
* به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
* به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
شعر کامل
حافظ