فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 8

1. گر باغبان نظر به گلستان کند تو را

2. بر تخت گل نشاند و سلطان کند تو را

3. گر صبح‌دم به دامن گلشن گذر کنی

4. دست نسیم، گل به سرافشان کند تو را

5. مشرق هزار پاره کند جیب خویشتن

6. گر یک نظر به چاک گریبان کند تو را

7. ای کاش چهرهٔ تو سحر بنگرد سپهر

8. تا قبله گاه مهر درخشان کند تو را

9. دور فلک به چشم تو تعلیم سحر داد

10. تا چشم بند مردم دوران کند تو را

11. چون مار زخم خورده، دل افتد به پیچ و تاب

12. هرگه که یاد طرهٔ پیچان کند تو را

13. در هیچ حال خاطر ما از تو جمع نیست

14. قربان حالتی که پریشان کند تو را

15. با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن

16. ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را

17. الحق سزد که تربیت خسرو عجم

18. میر نظام لشکر ایران کند تو را

19. جم احتشام ناصرالدین شه که عون او

20. هم‌داستان رستم دستان کند تو را

21. داند هلاک جان فروغی به دست کیست

22. هر کس که سیر نرگس فتان کند تو را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشمم از آینه داران خط و خالش گشت
* لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد
شعر کامل
حافظ
* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی
* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی