فروغی بسطامی_دیوانتضمین ها (فهرست)

شمارهٔ 3

1. این چار رباعی از شه تاجور است

2. کارایش دیوان قضا و قدر است

3. چون بنویسی دهندهٔ کام دل است

4. چون بسرایی برندهٔ هوش سر است

5. «امروز سوار اسب رهوار شدم

6. از بهر شکار سوی کهسار شدم

7. آن قدر به چنگ باز و تیهو آمد

8. کز کثرت قتلشان در آزار شدم»

9. «باران ز هوا هم چو سرشکم آید

10. وز آمدنش به دشت رشکم آید

11. زان راه که باریدن باران ز چه روست

12. آنجا که چو سیل از مژه اشکم آید»

13. «دیدار تو دیدنم میسر نشود

14. هیچم به تو ماه روی رهبر نشود

15. هر چند کز آتش غمت می‌سوزم

16. لیکن گویم که چون تو دلبر نشود»

17. «دوری تو کرد زار و رنجور مرا

18. بی روی تو دیو است کنون حور مرا

19. گر وصل تو بار دگرم دست دهد

20. در هر دو جهان بس است منظور مرا»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی
* عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
* مرغ دشت است آن که عاشق بر جو و بر ارزنی ست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی