قاآنی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 10

1. دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستست

2. کس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست

3. چکند طالب چشمت که ز جان دست نشوید

4. بوی خون آید از آن مست‌ که شمشیر به دست است

5. به امیدی که شبی سرزده مهمان من آیی

6. چشم در راه و سخن بر لب و جان بر کف دست است

7. من و وصل تو خیالیست که صورت نپذیرد

8. که ترا پایه بلندست و مرا طالع پستست

9. گفتم از دست تو روزی بنهم سر به بیابان

10. دست در زلف زد و گفت‌ کیت پای ببستست

11. حاش لله که رهایی دلم از زلف تو بیند

12. که دلم ماهی بسمل بود و زلف تو شستست

13. گرد آن دانهٔ خال تو سیه موی تو دامست

14. دل شناسد که تنی هرگز ازین دام نجستست

15. دل قاآنی ازینسان که به زلف تو گریزد

16. چ‌ون برآشفته یکی رومی هندوی پرستست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
* نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای مسلمانان به فریادم رسید
* کان فلانی بی‌وفایی می‌کند
شعر کامل
سعدی
* شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
* عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
شعر کامل
حافظ