قاآنی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. بتا ز دست ببردی دلم به طراری

2. ولی دریغ که ننمودیش پرستاری

3. به‌ دلربایی و شوخی و صیدکردن خلق

4. مسلمیّ و نداری همی وفاداری

5. به گاه عرض ادب همچنان ادیب ترا

6. به یاد داده همین چابکی و طراری

7. چنین صنم که تویی‌‌ گر همی نپوشی روی

8. نهان شود ز خجلت بتان فر خاری

9. به عنقریب سلامت تنی نخواهد ماند

10. چنین که چشم تو مایل بود به خونخواری

11. مرا ز حسرت لعل دُرر نثار تو چشم

12. ز شام تا به سحر می‌کند دُرر باری

13. دو چشم مست تو خوابم به سِحر بسته به چشم

14. شگفت نیست ز جادوی مست سحّاری

15. چنین که نرگس بیمار تو ربوده دلم

16. سلامتم همه زین پس بود به بیماری

17. بلای مردم آزاده‌ای و فتنهٔ خلق

18. سلامت از تو میسر شود به دشواری

19. همیشه طبع تو مایل بود به ریزش خون

20. مگر به کیش تو طاعت بود گنهکاری

21. شمن ز طاعت بت بر میان نهد زنّار

22. خلاف تو که بتی بنگرمت زناری

23. گمان‌ مبر که‌ ازین پس‌ رود به‌ چشمی خواب

24. چنین که فتنهٔ مردم شدی به بیداری

25. کسی که مشرب آن لعل می‌ پرست‌ گرفت

26. شگفت نیست‌ که‌ دشمن شود به هشیاری

27. شبان و روز به آزار خلق سعی کنی

28. عجبتر آنکه ندارد کس از تو بیزاری

29. میفکن این همه آشوب در ممالک شاه

30. مباد آنکه بری کیفر از ستمکاری

31. به پای دوست روان سر بباز قاآنی

32. که در طریقت ما به بُوَد سبکباری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چشم زنده دلان خوشترست خلوت گور
* زخانه ای که در او میهمان نمی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست
* می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
* که تاب من به جهان طره فلانی داد
شعر کامل
حافظ