شمارهٔ 102
1. خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت
2. آسوده آنکه خانه به کوی بلا گرفت
3. خاک درت ز رشک نهفتم به آب چشم
4. تا چشم غیر، روشنی از توتیا گرفت
5. تیر تو سر فرود نیارد به هیچ صید
6. مرغ دلم خدنگ ترا در هوا گرفت
7. خلقی اسیر تهمت و من مجرم وفا
8. در قید او نماند کسی، تا مرا گرفت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده