قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 127

1. تبخاله خون بر لبم از سوز درون است

2. در چشم ترم هر مژه فواره خون است

3. این باده عیشم که بود خون دلش نام

4. ته‌مانده صد جرعه‌کش بخت‌زبون است

5. درمان نپذیرد مرض عشق مسیحا

6. بیمارفریبی بگذار این چه فسون است؟

7. مخمور می شوقم و انجام شکست است

8. مجنون ره عشقم و آغاز جنون است

9. با آنهمه سنگین‌دلی‌اش رحم نماید

10. گر یار بداند که دل خون‌شده چون است

11. هرچند به خون گشت چو قدسی جگرم، یار

12. یک بار نپرسید که احوال تو چون است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آه اگر عشوه گری‌های زلیخا سازد
* غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
* اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر کامل
وحشی بافقی
* بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
* ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
شعر کامل
سعدی