لینک اشتراک گذاری
کپی شد
قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 154

1. نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوزد

2. ز بیم گرمی خوی تو آهم در جگر سوزد

3. ز کم‌ظرفی بود هر دم کشیدن از جگر آهی

4. چراغی کو تهی باشد ز روغن بیشتر سوزد

5. به جانم از ملامت اینقدر ناخن نزن ناصح

6. که آتش را کسی چندان که کارد بیشتر سوزد

7. چراغ آسمان نوری ندارد برق آهی کو

8. بود کاین نُه کهن فانوس را در یکدگر سوزد

9. به پیغامی ز وصل یار خوش بودم چه دانستم

10. که از بخت سیاهم بر لب قاصد خبر سوزد

11. ز خون دل نوشتم نامه سوی یار و می‌ترسم

12. که خون دل ز گرمی، بالِ مرغِ نامه‌بر سوزد

13. چو آه خود سراپا شعله‌ام قدسی و می‌ترسم

14. که پیکانش مباد از گرمی خون در جگر سوزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* مرا به آتش سوزنده رحم می آید
* که زندگانی خود صرف ژاژخایی کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
* نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
شعر کامل
مولوی
* داروی تربیت از پیر طریقت بستان
* کادمی را بتر از علت نادانی نیست
شعر کامل
سعدی