قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 174

1. کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود؟

2. بنمای روی خود که مرا دیده وا شود

3. سوی در تو کعبه روان پی نمی‌برند

4. گر سنگشان به زیر قدم توتیا شود

5. نرگس دهد پیاله خالی به دست تو

6. از بس که پیش چشم تو بی دست و پا شود

7. یکرنگم آنچنان که به شمشیر آفتاب

8. باور مکن که روز من از شب جدا شود

9. افتد ز اضطراب دل من در اضطراب

10. پهلوی من، به بزم تو آن را که جا شود

11. بر روی دوستان به نظر زنده‌ام چو شمع

12. میرم، اگر به هم مژه‌ام آشنا شود

13. بیرون شدم ز بزم تو از حرف بوالهوس

14. مرغ از چمن رمیده ز رشک صبا شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صندل از بهر سر مردم بیدرد بود
* چوب دارست علاج سر دیوانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود
* زین روی بنفشه حلقه درگوش نمود
شعر کامل
خاقانی
* درد ما را نیست درمان الغیاث
* هجر ما را نیست پایان الغیاث
شعر کامل
حافظ