قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 184

1. دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر افتاد

2. چون سرو ز گل پای کشید و به سر افتاد

3. چون آینه از لذت دیدار برآمد

4. چشمی که چو آیینه پریشان نظر افتاد

5. از عشوه ساقی چه خبر اهل خرد را

6. شد باخبر آنکس که ز خود بی‌خبر افتاد

7. بردند برون رخت شکیبایی بلبل

8. زان ره که صبا را به گلستان گذر افتاد

9. دیگر مژه بر هم نرسانید ز حیرت

10. چشمی که چو خورشید بر آن بام و در افتاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است
* دوری ما غافلان از قرب منزل بوده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
* من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شعر کامل
حافظ