قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 225

1. می را چو آب، لعل تو بر خود حلال کرد

2. گویا که خون بی‌گنهانش خیال کرد

3. حالی نداشتم که توان گفت، بی شراب

4. ساقی به یک پیاله‌ام از اهل حال کرد

5. بلبل دم از خصومت طوطی زند، مگر

6. آیینه را ز عکس رخت گل خیال کرد؟

7. در بالشیم روز به روز از هوای تو

8. آخر هوای سرو تو ما را نهال کرد

9. مجنون چرا هوایی صحرا بود، مگر

10. لیلی بر او کرشمه به چشم غزال کرد؟

11. بر صفحه زمانه، سخن را ز بی‌کسی

12. هر سر بریده همچو قلم پایمال کرد

13. قدسی کسی که دوستی از خلق چشم داشت

14. اوقات خویش صرف خیال محال کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم
* چونک خوش و مست شوم هر سحری وقت دعا
شعر کامل
مولوی