قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 232

1. مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد

2. ز سحر غمزه‌ات اعجاز را جگر خون شد

3. ز شوق تیغ به خود گو ببال صید حرم

4. که غمزه تو به عزم شکار بیرون شد

5. نبرد نامه من، مرغ نامه‌بر بر دوست

6. مگر ز بخت بدم باخبر ز مضمون شد

7. ز دیده و دل فرهاد، مرکب شیرین

8. شب فراق گذشت آنقدر که گلگون شد

9. کرشمه که دگر تیغ کین کشید، که باز

10. جهان ز خون شهیدان عشق، گلگون شد

11. نوید لذت زخم آیدم به دل هر دم

12. مگر به قتل منت میل خاطر افزون شد؟

13. تو ای نسیم که بر زلف او گذر داری

14. خدای را خبری ده که حال دل چون شد

15. پی نظاره آن کو نمی‌رود قدسی

16. نظر بدیده حو بد نقد {بیاض} موزون شد(؟)


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم پوشیده می‌رانم که اسرارم نهان ماند
* اگر چه آتش سوزان به نی نتوان نهان کردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
* نیست آگاه هنوز، ای پسر از نرخ پیاز
شعر کامل
ناصرخسرو
* آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش
* در خزان هر برگ چندین رنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی