قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 238

1. عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد کرد

2. بنده‌ام تا کرد، گویی بنده‌ای آزاد کرد

3. صید ما را احتیاج زحمت صیاد نیست

4. خون گرم از دل روان شد چون ز تیغش یاد کرد

5. رسم معموری همین در کوچه سیل است و بس

6. عاقبت اشکم به کام این شهر را آباد کرد

7. حرف مرهم در میان آورد با زخمم طبیب

8. نوک مژگان را خیال دشنه فولاد کرد

9. مدعی را بهره‌ای چون از هنرمندی نبود

10. حرف عیب دیگران را جزو استعداد کرد

11. بر سر بیدادگر، بیداد آید عاقبت

12. تیشه کی با بیستون کرد آنچه با فرهاد کرد

13. سوی مجنون، گر نه امشب ناقه ره گم کرده بود

14. محمل لیلی چرا بیش از جرس فریاد کرد

15. ناخنی از شانه در زلف تو بر داغش نخورد

16. دل به این امید، عمری تکیه بر شمشاد کرد

17. قدسی آن خشتی که من زادم ز مادر بر سرش

18. عشق آن را برد هرجا، خانه‌ای بنیاد کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن
* در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
شعر کامل
حافظ
* خطی دارد زمشک ناب ‌گرد ارغوان پیدا
* دلی دارد چو سنگ سخت زیر پرنیان‌ پنهان
شعر کامل
امیر معزی
* یک ذره وفا را به دوعالم نفروشیم
* هرچند درین عهد خریدار ندارد
شعر کامل
صائب تبریزی