قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 278

1. ازان دل از غم ایام برنمی‌آید

2. که آفتاب می از جام برنمی‌آید

3. ز زیر زلف برآمد رخش، که می‌گوید

4. که آفتاب، گه شام برنمی‌آید؟

5. بکن به ناخن خود، روی داغ و نام برآر

6. که بی‌خراش نگین، نام برنمی‌آید

7. چه شد که رشک برد بر ستاره سیماب

8. دلم به محنت ایام برنمی‌آید

9. نجات خویش ز گردون مجو که صید اسیر

10. به دست و پا زدن از دام برنمی‌آید

11. به خلوتش لب ساغر، هلال عید بس است

12. ازان مَهم به لب بام برنمی‌آید

13. ز لخت‌های جگر، اخگر است بر مژه‌ام

14. ز شاخ، میوه من خام برنمی‌آید

15. {بیاض} طلبی با فلک ستیزه مکن

16. {بیاض} به ابرام برنمی‌آید

17. به کام خویش نشستی به بزم غم قدسی

18. دگر مگر که مرا کام برنمی‌آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
* حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
شعر کامل
سعدی
* چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد
* صد سلسله از برگ نهادند به پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی