شمارهٔ 299
1. آغشتهام چو پنبه ز خوناب داغ خویش
2. منت ز شاخ گل نپذیرم به باغ خویش
3. چون آفتاب با همه کس گرمخون مباش
4. پروانه را دلیر مکن بر چراغ خویش
5. بوی گلم دماغ خراشد درین چمن
6. در باغم و چو غنچه بگیرم دماغ خویش
7. ما را چو کرد دستخوش خویش درد عشق
8. خود آستین زنیم به شمع و چراغ خویش
9. ایام گل گذشت و شراب طرب نماند
10. شد وقت آنکه پر کنم از خون ایاغ خویش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده