شمارهٔ 339
1. در قیدم و گمان که گرفتار نیستم
2. دارم هزار زخم و خبردار نیستم
3. گه سینه میخراشم و گه ناله میکنم
4. یک دم ز شغل عشق تو بیکار نیستم
5. جایی نمیروم ز گلستان کوی تو
6. بوی گلم، ولی به صبا یار نیستم
7. یکباره گر ز من نه فراموش کردهای
8. کو جور، اگر به لطف سزاوار نیستم؟
9. عرض دوا به چاره این خستهدل مبر
10. انگار کن مسیح که بیمار نیستم
11. ای وصل، عیش میدهی و درد میبری
12. مگشا در دکان که خریدار نیستم
13. غم جای خود گرفت چو دل شد ز خون تهی
14. اندوهگین ز گریه بسیار نیستم
15. اشکم به خون نشاند و مرا لب به خنده باز
16. آبم ز سر گدشت و خبردار نیستم
17. دارد به غیر لطف نمایان، به رغم من
18. قدسی حریف این همه آزار نیستم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده