شمارهٔ 352
1. عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سوختم
2. هرکسی از داغ سوزد، من ز مرهم سوختم
3. خندههای شادی گل در چمن داغم نکرد
4. غنچه را دیدم غمی دارد، ازان غم سوختم
5. در محبت شعله افزون گردد آتش را ز آب
6. تا چو شمعم بود در هر قطرهای نم، سوختم
7. بس که دارم ذوق غم، هرجا که دیدم ماتمیست
8. من در آن ماتم، فزون از اهل ماتم سوختم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده