قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 383

1. تا آفرین شست تو گوید زبان زخم

2. پیکان زبان خویش کند در دهان زخم

3. یک دم بمان چو زخم زدی، تا که بشنوی

4. تحسین تیغ خود ز لب خون‌فشان زخم

5. جنس جفا کسی نستاند به نیم جو

6. جایی که تیغ یار گشاید دکان زخم

7. بس گرم شکر گفتن بازوی قاتل است

8. ترسم که تیغ، آب شود در دهان زخم

9. دل را پر از ذخیره لذت کند کنار

10. غلتد چو نیم بسمل تو در میان زخم

11. زخم خدنگ عشق چو درمان‌پذیر نیست

12. بیهوده، ای مسیح مکن امتحان زخم

13. قدسی دلم شکاف شکاف است در درون

14. بر سینه گرچه نیست ز بیرون نشان زخم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
* خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی
* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی
* از دل سنگین لیلی کعبه جان ساختند
* از غبار خاطر مجنون بیابان ساختند
شعر کامل
صائب تبریزی