شمارهٔ 394
1. رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم
2. کمر به دشمنی خواب بسته چشم ترم
3. فلک ز رشک جدا کردم از تو، ورنه هنوز
4. نبود وقت جدایی و موسم سفرم
5. فراق در گلویم ریخت زهر غم چندان
6. که گشت معدن الماس، سینه و جگرم
7. به دیده غنچه کند کار خنجر و پیکان
8. جدا ز دوست گر افتد به بوستان گذرم
9. مار به مهر تو پیدا شد آنقدر دشمن
10. که روز و شب ز گریبان خویش بر حذرم
11. ز گشت چرخ، سرم گر چو خاک فرساید
12. هوای وصل تو بیرون نمیرود ز سرم
13. جدا ز صبح وصال تو در شب هجران
14. انیس گریه و دمساز ناله سحرم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده