شمارهٔ 65
1. گذشت فصل گل و رغبت چمن باقیست
2. وداع کرد شراب و خمار من باقیست
3. برای جیب دریدن عزیز دارم دست
4. اگرچه پیرهنم پاره شد کفن باقیست
5. ترا گمان که سخن شد تمام و نشنیدی
6. سخن نمیشنوی ورنه صد سخن باقیست
7. کفایت است دلیل بقای ناز و نیاز
8. فسانهای که ز شیرین و کوهکن باقیست
9. شکست جام و حریفان شدند و مرد چراغ
10. ز سادگی دل من خوش که انجمن باقیست
11. اگر روی به سفر غربت است و غم قدسی
12. وگر سفر نکنی محنت وطن باقیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده