قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 84

1. شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت

2. سینه صد پیکان چشید و دست از افغان برنداشت

3. تهمتی بود این که گفتم آتش دل مرده است

4. کز دلم برخاست آه و رنگ خاکستر نداشت

5. بر سر نظّاره روی تو بر من ناز کرد

6. ور نه بر من چشم روشن منتی دیگر نداشت

7. تا بر زلف تو امروز آمدم مردم که دوش

8. خواب دیدم ناتوانی را که دل در بر نداشت

9. گرچه محروم از جوابم هیچ‌گه در کوی تو

10. پر نزد مرغی که از من نامه‌ای بر پر نداشت

11. بدگمانم با وجود آنکه دیدم آفتاب

12. بر سر کوی تو جیب چاک و چشم تر نداشت

13. ناله‌ام می‌کرد اثر اما برای دیگران

14. تیر آهم دوش کج می‌رفت گویا پر نداشت

15. حیرتی دارم که شب با لعل جان‌بخشت غنود

16. نقش دیبا با تو از بالین چرا سر بر نداشت

17. مست غیرت بود قدسی دوش و ظرف شکوه پر

18. واکشید از لب حدیثی را که دل باور نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در طریق عشق خار از پا کشیدن مشکل است
* ریشه در دل می کند خاری که در پا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
* راه هزار چاره گر از چار سو ببست
شعر کامل
حافظ
* عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
* عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
شعر کامل
فروغی بسطامی