قدسی مشهدی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

شمارهٔ 14 - تعریف نورباغ

1. بهشت جاودانی نورباغ است

2. که این معموره را چشم و چراغ است

3. چنارش دست بر دل می‌گذارد

4. دماغ ناز سرو و گل ندارد

5. نباشد لاله را پیش گل آن حال

6. که پوشد از ته دل، جامه آل

7. کف تاکش مگر مغز خود افشرد؟

8. که حسن پنجه خورشید را برد

9. شکسن شاخ را دل کی دهد بار؟

10. هوا گو مومیایی را نگه دار

11. نسیمش کز رطوبت نیست خالی

12. شکسته شیشه بی‌اعتدالی

13. تعالی الله چه باغ دلپسندست

14. که از سروش قیمات‌ها بلندست

15. بود خاکش عبیر طره حور

16. ازین گلزار بادا چشم بد دور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
* از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
* کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
* گفت با این همه از سابقه نومید مشو
شعر کامل
حافظ