غزل شمارهٔ 100
1. دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
2. گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
3. گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
4. گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
5. سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
6. از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
7. بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
8. در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
9. حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
10. کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده