حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 102

1. دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد

2. من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد

3. کارم بدان رسید که همراز خود کنم

4. هر شام برق لامع و هر بامداد باد

5. در چین طره تو دل بی حفاظ من

6. هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد

7. امروز قدر پند عزیزان شناختم

8. یا رب روان ناصح ما از تو شاد باد

9. خون شد دلم به یاد تو هر گه که در چمن

10. بند قبای غنچه گل می‌گشاد باد

11. از دست رفته بود وجود ضعیف من

12. صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد

13. حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد

14. جان‌ها فدای مردم نیکونهاد باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* صد هزاران حیف از آن سرو سهی قامت که بود
* قامتش سرو سهی بالای بستان جهان
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی