حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 128

1. نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

2. بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

3. کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش

4. عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد

5. باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم

6. آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد

7. رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او

8. اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد

9. در خیال این همه لعبت به هوس می‌بازم

10. بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد

11. علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد

12. ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد

13. بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر

14. سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد

15. جام مینایی می سد ره تنگ دلیست

16. منه از دست که سیل غمت از جا ببرد

17. راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است

18. هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد

19. حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار

20. خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان
* خط همی‌بیند و عارف قلم صنع خدا را
شعر کامل
سعدی
* فریاد مردمان همه از دست دشمنست
* فریاد سعدی از دل نامهربان دوست
شعر کامل
سعدی