حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 203

1. سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود

2. رونق میکده از درس و دعای ما بود

3. نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان

4. هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

5. دفتر دانش ما جمله بشویید به می

6. که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود

7. از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل

8. کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود

9. دل چو پرگار به هر سو دورانی می‌کرد

10. و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود

11. مطرب از درد محبت عملی می‌پرداخت

12. که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود

13. می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی

14. بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود

15. پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان

16. رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود

17. قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد

18. کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر مزاج نخل و نحل از لطف او یابد مدد
* نیش او پر نوش گردد خار آن خرما شود
شعر کامل
سلمان ساوجی
* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
* تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی