حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 215

1. به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

2. که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود

3. حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست

4. به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود

5. مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت

6. ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود

7. دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی

8. ز نامساعدی بختش اندکی گله بود

9. قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست

10. هزار ساحر چون سامریش در گله بود

11. بگفتمش به لبم بوسه‌ای حوالت کن

12. به خنده گفت کی ات با من این معامله بود

13. ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش

14. میان ماه و رخ یار من مقابله بود

15. دهان یار که درمان درد حافظ داشت

16. فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
* در ترازوی مکافات برابر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نگفتمت به خرابات طرفه مستانند
* که عقل را هدف تیر ترهات کنند
شعر کامل
مولوی
* سلامت همه آفاق در سلامت توست
* به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شعر کامل
حافظ