غزل شمارهٔ 242
1. بیا که رایت منصور پادشاه رسید
2. نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
3. جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
4. کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
5. سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
6. جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
7. ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
8. قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
9. عزیز مصر به رغم برادران غیور
10. ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
11. کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
12. بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
13. صبا بگو که چهها بر سرم در این غم عشق
14. ز آتش دل سوزان و دود آه رسید
15. ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
16. همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
17. مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
18. ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده