غزل شمارهٔ 273
1. اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
2. حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
3. شکنج زلف پریشان به دست باد مده
4. مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
5. گرت هواست که با خضر همنشین باشی
6. نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
7. زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
8. بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش
9. طریق خدمت و آیین بندگی کردن
10. خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
11. دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار
12. و از آن که با دل ما کردهای پشیمان باش
13. تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
14. خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
15. کمال دلبری و حسن در نظربازیست
16. به شیوه نظر از نادران دوران باش
17. خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
18. تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده