حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 278

1. شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

2. که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

3. سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش

4. مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش

5. بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن

6. به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش

7. کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار

8. که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش

9. بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم

10. به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش

11. نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست

12. سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش

13. کمان ابروی جانان نمی‌پیچد سر از حافظ

14. ولیکن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا درس حکیمان درد سر داد
* که من پروردهٔ فیض نگاهم
شعر کامل
اقبال لاهوری
* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
* چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست
شعر کامل
مولوی