غزل شمارهٔ 28
1. به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
2. که مونس دم صبحم دعای دولت توست
3. سرشک من که ز طوفان نوح دست برد
4. ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست
5. بکن معاملهای وین دل شکسته بخر
6. که با شکستگی ارزد به صد هزار درست
7. زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
8. که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست
9. دلا طمع مبر از لطف بینهایت دوست
10. چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست
11. به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
12. که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
13. شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
14. نمیکنی به ترحم نطاق سلسله سست
15. مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی
16. گناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده