غزل شمارهٔ 285
1. در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
2. حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
3. صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست
4. تا دید محتسب که سبو میکشد به دوش
5. احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
6. کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش
7. گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی
8. درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش
9. ساقی بهار میرسد و وجه مینماند
10. فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
11. عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار
12. عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
13. تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
14. پروانه مراد رسید ای محب خموش
15. ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
16. نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش
17. چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول
18. بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده