حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 291

1. ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش

2. بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

3. از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم

4. آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش

5. دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود

6. گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش

7. کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو

8. بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش

9. خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد

10. بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش

11. وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون

12. آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش

13. ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام

14. جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
* بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
شعر کامل
حافظ
* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی
* نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
* مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
شعر کامل
حافظ