حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 361

1. آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم

2. خاک می‌بوسم و عذر قدمش می‌خواهم

3. من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا

4. بنده معتقد و چاکر دولتخواهم

5. بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز

6. آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم

7. ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است

8. ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم

9. پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد

10. و اندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم

11. صوفی صومعه عالم قدسم لیکن

12. حالیا دیر مغان است حوالتگاهم

13. با من راه نشین خیز و سوی میکده آی

14. تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم

15. مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود

16. آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم

17. خوشم آمد که سحر خسرو خاور می‌گفت

18. با همه پادشهی بنده تورانشاهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را دیوانه می دانیم ما
* عشق را فرزانه می دانیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ