حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 363

1. دردم از یار است و درمان نیز هم

2. دل فدای او شد و جان نیز هم

3. این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن

4. یار ما این دارد و آن نیز هم

5. یاد باد آن کو به قصد خون ما

6. عهد را بشکست و پیمان نیز هم

7. دوستان در پرده می‌گویم سخن

8. گفته خواهد شد به دستان نیز هم

9. چون سر آمد دولت شب‌های وصل

10. بگذرد ایام هجران نیز هم

11. هر دو عالم یک فروغ روی اوست

12. گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

13. اعتمادی نیست بر کار جهان

14. بلکه بر گردون گردان نیز هم

15. عاشق از قاضی نترسد می بیار

16. بلکه از یرغوی دیوان نیز هم

17. محتسب داند که حافظ عاشق است

18. و آصف ملک سلیمان نیز هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
* مست است و در حق او کس این گمان ندارد
شعر کامل
حافظ
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی
* ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
* به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
شعر کامل
سعدی