حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 442

1. به جان او که گرم دسترس به جان بودی

2. کمینه پیشکش بندگانش آن بودی

3. بگفتمی که بها چیست خاک پایش را

4. اگر حیات گران مایه جاودان بودی

5. به بندگی قدش سرو معترف گشتی

6. گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی

7. به خواب نیز نمی‌بینمش چه جای وصال

8. چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی

9. اگر دلم نشدی پایبند طره او

10. کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی

11. به رخ چو مهر فلک بی‌نظیر آفاق است

12. به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی

13. درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور

14. که بر دو دیده ما حکم او روان بودی

15. ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی

16. اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی
* از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد
شعر کامل
عراقی
* دوش به خواب دیده‌ام روی ندیدهٔ تو را
* وز مژه آب داده‌ام باغ نچیدهٔ تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* پرویز کنون گم شد، زان گمشده کمتر گو
* زرین تره کو برخوان؟ رو کم ترکوا برخوان
شعر کامل
خاقانی