غزل شمارهٔ 451
1. خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
2. تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
3. آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست
4. گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
5. در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
6. اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
7. ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی
8. تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری
9. در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست
10. آن به کز این گریوه سبکبار بگذری
11. سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
12. درویش و امن خاطر و کنج قلندری
13. یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
14. ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
15. نیل مراد بر حسب فکر و همت است
16. از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری
17. حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی
18. کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده